یکی از روزهای سوگل
سوگل جون مامان هر روز ساعت 8 میره مهد کودک یا همون مهد توتک خودش صبحانه رو مهد میخوره و برنامه کاری اون روزش رو شروع میکنه که حالا یا کلاس زبان قرآن و یا کلاسهای خلاقیت و ژیمناستیک و... یه میان وعده هم نوش جان میکنه که من هر روز یه چیزی براش میگذارم آجیل انواع مغزها یا میوه و کیک ساعت یازده و نیم میرم دنبالش دیگه از اون به بعد تا ساعت یک ونیم که داداش سینا تعطیل میشه دوتایی میریم پارک و حسابی خوش میگذرونیم گاهی هم برای خرید میریم فروشگاه کنار پارک دخملی عاشق خرید کردنه تا میرسیم میدوه یه چرخ خرید برمیداره و ازم میخوادکه سوار چرخش بکنم امروزم طبق روال همیشگی باهم اول رفتیم پارک و کلی بازی کردیم بعدش هم رفتیم فروشگاه براش کرن ف...
نویسنده :
مامانی
19:22